نی نی نازم

سلام فرشته ی کوچیک مامانی                                   الان که دارم برات مینویسم بابایی داره اسفناج پاک میکنه تا مامان بخوره اهن بدنش زیاد بشه و تو جون بگیری*بابایی و مامانی همه کار برات میکنن*                      جیگرم تو الان تو شکم مامانی 17 هفتته*تقریبا 4 روز پیش حرکاتت رو خوبه خوب حس کردم*نمی دونی چه حس  ...

سلام نی نی نازم.  تو هنوز تو شکم مامانی هستی. ما همه بی صبرانه منتظر اومدنت هستیم. تو امروز 16 هفتت شده. خیلی دوست دارم این 5 ماه باقی مونده زود بگذره تا تو بدنیا بیای تا بابایی بغلت کنه باهم بازی کنیم. این اولین نوشته برای تو که عزیز دلمونی. ...

        ...

شیطونک مامان دیروز مامانی کلی نگرانت شده بود . صبح که از خواب بیدار شدم دلم درد میکرد مثل این بود که سرما خورده.زود رفتم شیمکمو گرم کردم و زیر پتو خوایبدم*بعد ٢_٣ ساعت که بیدار شدم  بهتر بودم بابایی هم از سر کار زنگ میزد حال ما رو میپرسید*بعدش رفتیم خونه مامان جون  که ناهار بخوریم * ولی تو مثل روزای قبل تکون نمیخوردی و لگد به شیمک مامانی نمیزدی  خیلی نگرانت شدم مامان جون میگفت نگران نباش انشالله چیزی نیست خلاصه تا شب اعصابم خورد بود .کلی قران خوندم و هی با خدا حرف میزدم که واست اتفاقی نیفته.بابایی هم رفته بود قم واسه مراسم عزاداری(چون شب شهادت حضرت محمد(ص)و امام...

سلام نی نی جونم مامانی الان اومدم خونه ی مامان جون خاله دنیا(که الان ١٢ سالشه)  میخواد باهات حرف بزنه خاله دنیا: سلام خاله جونم. جيگر خاله انشالله كه تو شكم مامانيت خوب باشي*خاله جوني من همش منتظرم كه تو بياي*همش هم ميگم   كاشكي دخمل باشي*اخه من دخمل بيشتر دوست دارم*خاله  جون ميدونستي اولين نوه و محبوبترين نوه اي* خاله جونكم (قزقزي خاله )تو فقط به دنيا بيا ببين خاله چقدر واست چيزا ميخره*از مدرسه كه ميام كلي واست چيز ميز ميخرم*فقط خاله جوني تورو خدا نحس نباشي*باي باي خاله  جونيييييييييييييي ...

...