محمد رضامحمد رضا، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 13 روز سن داره

نی نی نازم

سال نو 1391

                                                                          سلام به پسر نازم عزیزم سال نو رو به تو هم تبریک میگم ‚این سال با اومدنت قشنگ ترین سال برای ما میشه مامان جونی امسال سال نهنگه و تو انشالله توی این سال پا به دنیا می...
12 فروردين 1391

خرید تخت وکمد

سلام جیگر مامانی عزیزم مامانی امروز حالش خوب نبود.ظهر حالت تهوع گرفتم و... وفشارم هم افتاد. ولی خدا رو شکر مامانی الان حالش خوبه.بهتر از اون به خاطر تکونای نازته       دیروز با بابایی و مامان جون رفتیم واسه اتاقت سرویس تخت و کمد و بوفه خریدیم.انشالله تو هم ازشون خوشت بیاد.خیلی خوشجله.وقتی چیدیمشون تو اتاقت عکساشو تو وبت میذارم.مامانی‚کلی چیزا دیگه مونده واسه پسر نازم بخریم.ولی بقیه خریدها رو میذاریم بعد عید.           ...
17 اسفند 1390

خرید سیسمونی

عزیز مامانی امروز با بابایی و مامان جون و خاله دنیا رفتیم واست سرویس 4تکه( کالسکه و روروک و کریر و ساک بچه) و یه میز و صندلی تحریر خریدیم.این سرویس رو من و بابایی تو نمایشگاه کودک و نوزاد خوشمون اومد ولی چون جنسیتت 100% معلوم نبود همون موقع نخریدیم و امروز رفتیم از کارخونش همونو خریدیم.ما رنگ ابی فیروزه ای رو واست پسندیدیم.خیلی نازه.حالا هم گذاشتیمشون تو اتاقت و هی میبینیمشون و لحظه شماری میکنیم کی میای و ازشون استفاده کنی.           ...
12 اسفند 1390

محمد رضا عشق مامان و بابا

سلام به محمد رضا عشق مامانی و بابایی مامان جونم‚٢شنبه با مامان جون رفتم سونوگرافی که بهم گفتن جیگر من ١٠٠% پسره      خانم دکتر اعضای بدنت رو بهم نشون داد.ستون فقرات.دستات و پاهای نازت.  وای مامانی نمیدونی چه حسی داشتم.کاش میشد بغلت کنم. حالا که خدا رو شکر نصفش گذشته.انشالا باقیش هم زود و به سلامتی بگذره و بیای تو بغل مامانی و بابایی.      دیگه باید بریم دنبال خرید سیسمونی. میخوام کلی وسایل و لباسای خوشجل واسه پسر نازم بخرم.   ...
11 اسفند 1390

هفته 20

سلام به جیگری مامان عزیز مامانی تو الان تو شکم مامانی ٢٠ هفتته. امروز با بابایی رفتیم مطب خانم دکتر نیرومنش واسه نشون دادن ازمایش هایی که گرفته بودم و گرفتن سونوگرافی انومالی اسکن. تا رفتم تو مطب دیدم مطب خلوته‚خانم منشی گفت چون امروز خیلی سرده خلوته.منم کلی خوشحال شدم ولی یه دفعه دیدم خانم دکتر از مطب رفت بیرون ‚منشی گفت یه وضعیت فوری پیش اومد رفت بیمارستان باید منتظر بشید خانم دکتر بیاد .دستیار خانم دکتر گفت :بیا تو اتاق تا صدای قلب بچتو بشنوی ‚بهش گفتم میشه حالا که خلوته همسرم بیاد تو اونم بشنوه ‚اونم قبول کرد.منم زود رفتم بابایی رو صدا کردم .بابایی اومد...
19 بهمن 1390

لگد زدن نی نی نازم

الهی مامان دورت بگرده . مامانی امروز لگدهات محکمتر و محسوستر شد.خونه ی مامان جون که بودیم وقتی محکم لگد زدی از ذوقم بلند داد زدم داره لگد میزنه .خاله دنیا هم که اومد دستشو گذاشت رو شکمم تو یه لگد محکم زدی اونم قشنگ حس کرد و کلی ذوق کرد . .ولی بابایی که دستشو میذاشت تو دیگه لگد نمیزدی . بابایی گفت یه ذره حس کردم ولی نه خیلی خوب .ولی جیگر مامان شیطونه و سر به سر باباییش مذاره .                      امروز هم با مامان جون و خاله دنیا رفتیم بازار .من واست جوراب خریدم .خاله دنیا هم واست یه ...
11 بهمن 1390

هفته 19

سلام جیگر مامانی و بابایی . عزیزکم ورودت به هفته ی 19 ما رو خوشحالتر کرد  اخه به لحظه ی دیدنت نزدیکتر میشیم . هفته ی دیگه میخوام برم پیش دکتر که سونوگرافی بگیرم تا بفهمیم گل دختری یا گل پسر .مامانی و بابایی میگن هیچ فرقی نداره فقط نانازمون سالم باشه. وروجکم تو که تو شکم مامانی لگد میزنی من حس خیلی خوبی پیدا میکنم .ولی وقتی 2_3 ساعت خبری ازت نمیشه و ووول نمیخوری دلم میگیره                                     ...
9 بهمن 1390

هفته 18 نی نی ناز ما

ناز من الان شما تو شیمک مامانی 18 هفتتون شده تو این هفته کیسه های هوایی در ششهای شما در حال تکامل هست و میتونید چشمای نازتونو باز کنیدو در حدود 18 سانتی متر طول دارید شما تو شیکم مامانی میونید اخم کنید و صداهای بیرون رو بشنوید ...
3 بهمن 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نی نی نازم می باشد