سیسمونی محمدرضا
سلام به عشقم.
پسرم ببخشید که خیلی وقته نیومدم چیزی بنویسم .اخه مشغول خرید وسایل اتاقت بودیم
مامانی هم تو این مدت بی حوصله شده و همش دوست داره استراحت کنه.پسر مامانی هم
تو دل مامانی بزرگ شده و مامان سنگین شده و پف کرده .بابایی هم مامانی رو مسخره میکنه
و بهش میخنده
عزیزم ٢روز پیش مهمونیه سیسمونیتو گرفتم.فامیلا رو دعوت کردم.همه از وسایلت تعریف
کردن و گفتن قشنگه.واقعا دست بابابزرگ و مامان جون درد نکنه.دست بابایی هم درد نکنه
که اونم زحمت کشید.
حالا دیگه اتاقت امادست و ما برای اومدنت لحظه شماری میکنیم.
یه چندتا عکس از اتاقت میذارم که همیشه یادگاری بمونه.
برو ادامه مطلب تا عکسا رو ببینی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی